فرم را پر کنید تا کارشناسان ما در اولین فرصت با شما تماس بگیرند
تحلیل موجی یا نظریه امواج اِلیوت (Elliott Wave Theory) یکی از مهمترین و عمیقترین روشهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است که بر اساس الگوهای تکرارشونده و رفتار جمعی انسانها شکل گرفته است. این نظریه توسط رالف نلسون اِلیوت (Ralph Nelson Elliott)، حسابدار و تحلیلگر مالی آمریکایی، در دهه ۱۹۳۰ میلادی توسعه یافت و به عنوان یک ابزار قدرتمند برای پیشبینی حرکات بازار و تشخیص روندهای بلندمدت شناخته میشود.
هدف اصلی این نظریه، شناسایی الگوهای موجی که در رفتار بازارهای مالی ظاهر میشوند و بر اساس آنها، پیشبینی حرکات آینده قیمت را امکانپذیر ساختن است. این نظریه نه تنها برای بازارهای سهام، بلکه برای ارزهای دیجیتال، ارزهای خارجی (Forex)، کالاها و حتی بازارهای املاک و مستغلات نیز قابل اعمال است.
رالف نلسون اِلیوت در سال ۱۹۲۹، پس از از دست دادن تمام داراییهای خود در بحران بزرگ، شروع به مطالعه بازارهای مالی کرد. او در طول سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۸، هزاران صفحه از نمودارهای قیمت را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که حرکات بازار، غیرتصادفی و قابل پیشبینی هستند و تحت تأثیر الگوهای روانشناختی جمعی قرار دارند.
همچنین بخوانید: الگوهای نموداری: راهنمای کامل تشخیص، تأیید و معامله با الگوهای تکنیکال
در سال ۱۹۳۸، اولین کتاب او با عنوان “The Wave Principle” منتشر شد. اما این نظریه تا دهه ۱۹۷۰ و با ظهور آرچر بالدیوین (A.J. Frost) و رابرت پریچر (Robert Prechter) — که آن را با تحقیقات علمی و تجربی گسترش دادند — به شهرت جهانی نرسید.
نظریه اِلیوت بر دو اصل اصلی استوار است:
حرکات بازار نه ناشی از عوامل اقتصادی یا بنیادی، بلکه ناشی از رفتار جمعی انسانها است. انسانها در شرایط مشابه، واکنشهای مشابهی نشان میدهند و این رفتارها منجر به الگوهای تکرارشونده در قیمت میشوند.
حرکات بازار را میتوان به صورت موجهایی تقسیم کرد که هر کدام شامل یک الگوی ۵-۳ هستند:
این الگوها در مقیاسهای مختلف (از دقیقهای تا سالانه) تکرار میشوند و به صورت خودهمانند (Fractal) عمل میکنند — یعنی هر موج میتواند خودش شامل زیرموجهای کوچکتر با همان ساختار ۵-۳ باشد.
موجهای حرکتی شامل ۵ موج هستند که به ترتیب با اعداد ۱، ۲، ۳، ۴ و ۵ نشان داده میشوند. این موجها در جهت روند اصلی حرکت میکنند.
⚠️ قانون همپوشانی: موج ۴ نباید به محدوده قیمتی موج ۱ وارد شود (در موجهای حرکتی).
موجهای اصلاحی شامل ۳ موج هستند که با حروف A، B و C نشان داده میشوند. این موجها در جهت مخالف روند اصلی حرکت میکنند.
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد نظریه اِلیوت، فرکتال بودن آن است. یعنی هر موج، خودش شامل زیرموجهای کوچکتر با همان ساختار ۵-۳ است. این ویژگی به تحلیلگران اجازه میدهد تا الگوها را در مقیاسهای مختلف (از ۵ دقیقهای تا سالانه) تشخیص دهند.
همچنین بخوانید: چک لیست معاملاتی الگوهای شمعی: از تشخیص تا خروج
اِلیوت از ۸ سطح موجی استفاده کرد که از بزرگترین (Grand Supercycle) تا کوچکترین (Subminuette) متغیر است:
هر سطح میتواند در سطح بعدی به عنوان یک موج شمارهگذاری شود.
برای اینکه یک الگو به درستی شناسایی شود، باید سه قانون اصلی را رعایت کند:
(یعنی نباید کمتر از کمترین قیمت موج ۱ باشد)
(در موجهای حرکتی — مگر در الگوهای مثلثی)
(معمولاً بلندترین و قویترین موج است)
✅ توجه: رعایت این قوانین الزامی است. هر الگویی که این قوانین را نقض کند، الگوی اِلیوت معتبری نیست.
با شناسایی الگوهای موجی، تحلیلگران میتوانند نقاط پایان روند (موج ۵ یا C) و شروع روند جدید (موج ۱ یا A) را تشخیص دهند.
با استفاده از نسبتهای فیبوناچی (معمولاً ۶۱.۸٪، ۱۰۰٪، ۱۶۱.۸٪)، میتوان هدف قیمتی موجهای بعدی را محاسبه کرد.
مثال:
با تشخیص موجهای اصلاحی و حرکتی، معاملهگران میتوانند نقاط ورود (موج ۲ یا ۴) و خروج (پایان موج ۵ یا C) را با دقت بیشتری تعیین کنند.
برای افزایش دقت تحلیل، از ابزارهای زیر استفاده میشود:
با وجود قدرت پیشبینی بالا، تحلیل موجی چالشهایی دارد:
تشخیص الگوها به تجربه و دید تحلیلگر بستگی دارد. دو تحلیلگر ممکن است الگوهای متفاوتی را تشخیص دهند.
تحلیل دقیق موجی نیازمند زمان، صبر و تمرین زیادی است.
الگوهای اصلاحی (مثلث، فلت، زیگزاگ) ممکن است با هم تداخل داشته باشند و تشخیص آنها دشوار باشد.
تحلیل موجی به تنهایی کافی نیست و باید با تحلیل بنیادی و ابزارهای تکنیکال دیگر ترکیب شود.
در دهههای اخیر، تحلیل موجی به ویژه در بازارهای ارزهای دیجیتال (مثل بیتکوین) و Forex کاربرد گستردهای پیدا کرده است. تحلیلگران با استفاده از نرمافزارهای پیشرفته (مثل TradingView, MetaTrader) و الگوریتمهای هوش مصنوعی، الگوهای موجی را با دقت بیشتری شناسایی میکنند.
تحلیل موجی اِلیوت یکی از عمیقترین و جامعترین روشهای تحلیل تکنیکال است که بر اساس روانشناسی جمعی و الگوهای فراکتالی بازار شکل گرفته است. این نظریه نه تنها حرکات قیمت را توضیح میدهد، بلکه امکان پیشبینی حرکات آینده را نیز فراهم میکند — البته با رعایت قوانین و با ترکیب با ابزارهای دیگر.
همچنین بخوانید: چگونه از تفاوتهای زمانی بازارها برای سودآوری استفاده کنیم؟
با وجود چالشهای ذهنی و تفسیری، تحلیل موجی اگر به درستی یاد گرفته و اجرا شود، میتواند به معاملهگران کمک کند تا با دقت بیشتری وارد بازار شوند و از فرصتهای سودآور بهرهمند شوند.
✅ نکته نهایی: تحلیل موجی یک “علم” نیست، بلکه یک “هنر” است. تسلط بر آن نیازمند زمان، تمرین و تجربه است. هرچه بیشتر الگوها را بررسی کنید و با نمودارهای واقعی کار کنید، دقت شما افزایش مییابد.
نوشته شده با عشق و دقت برای علاقهمندان به تحلیل تکنیکال و بازارهای مالی.
— به یاد رالف نلسون اِلیوت، پدر تحلیل موجی —
لینک کوتاه مطلب: کپی کنیدhttps://clixori.com/?p=9815
اکنون یک تحلیلگر هوشمند در کنار شماست